تمام جمعه ها و تمام ثانیه ها چشمان منتظرانت دیده به راهت دارند تا بیایی غم دل بزدائی دلمان پوسید از غم دوریت یا بن الحسن عج
زیباترین بهارم پایان انتظار است / هر گه رسد نگارم بهار در بهار است
اللهم عجل لولیک الفرج
این جمعه هام گذشت و اما نیامدی...
فردا جمعه است بیاید دعا کنیم شاید فردا پایان تنهاییو بی کسی باشد و بیاید آنکه همه کس است و بیاید آنکه پایان تمام غمهایمان است و پایان تمام بی پناهیهایمان است بیاید دعا کنیم
حرف دل اینجا پناهم داده است
دلبری قول نگاهم داده است
جهان در انتظار توست..
الی متی یا مقتدای عجل ثم عجل لظهورک..و انتقم من اعداء محبین اهل البیت
دوستان من کسانی هستند که در عصر جمعه دعای فرج را بامن همنوا می شوند (امام زمان)
اگر زدیدن یوسف بریده شد انگشت جمال یوسف زهرا هزار یوسف کشت
گفتیم که از دوری تو می میریم
از بودن نزدیک تو جان می گیریم
نزدیک شدی ولی چه دوریم هنوز
از بس به شعارِ "گـَــر نیائی...!" گیریم
هی از تو و درد جمعه ها میگوئیم
از طعنة این غریبه ها میگوئیم
ما خود که شدیم به آشنائی یارت
گر پا بدهد ببین چه ها میگوئیم
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی پیشش اگراز ما شکایت کرده باشی
حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند
یک شب نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود حدیثی را روایت کرده باشی
پس مرمکهای نگاه ما عقیم ا ند
عصریک جمعه دلگیر
دلم گفت بگویم بنویسم
که چراعشق به انسان نرسیدست؟
چرا اب به گلدان نرسیدست؟
وهنوزم که هنوز است...غم عشق به پایان نرسیدست...!
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید
بنویسد که هنوزم که هنوز است...
چرایوسف گم گشته به کنعان نرسیدست؟!!
وچرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست؟؟!!
عصر این جمعه ی دلگیر...
وجودتو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس...
تو کجایی گل نرگس؟؟؟؟؟
شهر من رو به زوال است تو باید باشی
دل من زیر سوال است تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت
زندگی بی تو محال است تو باید باشی
صلوات
بالای سرم نام تو را نقش نمودم
یعنی که سر من به فدای قدم تو
من از طرح نگاه تو ، امید مبهمی دارم
نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست
وفا آن است که نامت را همیشه زیر لب دارم
ای گل باغ ولایت یوسف زهرا کجایی
عاشقان در انتظارند پس ز غیبت کی می آیی
چه انتظار عجیبی!
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی !
عجیب تر از ان چه اسان نبودنت شده عادت
چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بیایی .......
تو را گر طول غیبت کرده محزون شدم از انتظارت من جگر خون
بود صبر تو از صبر الهی چه سازم من به این قلب بر از خون
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم........................تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهی امد...............................انقدر نیامدی که ما پیر شدیم
اللهم عجل لولیک الفرج
پنج صلوات برای سلامتی آقا امام زمان،مهدی فاطمه (س) بفرست.
التماس دعا